جدول جو
جدول جو

معنی پاش

پاش
پاشیدن، پسوند متصل به واژه به معنای پاشنده مثلاً آب پاش، عطرپاش، گلاب پاش، گهرپاش
پاشیدن
پاش دادن: پراکندن چیزی بر روی زمین مانند بذر و دانه، پراکنده کردن
تصویری از پاش
تصویر پاش
فرهنگ فارسی عمید