جدول جو
جدول جو
Ads

معنی آهیختن

تصویری از آهیختن
تصویر آهیختن
آهیختن
بیرون کشیدن چیزی از چیز دیگر مانند شمشیر از غلاف یا دست از دست دیگری، برکشیدن، کشیدن، درآوردن، برای مثال بیاهیخت زاو دست و بر پای خاست / غمی شد بیازید با بند راست (فردوسی۲ - ۱۵۷۲)
بالا آوردن چیزی به قصد زدن مانند شمشیر، برای مثال چو شه را برون نامد آن مه ز میغ / چو خورشید آهیخت رخشنده تیغ (جامی۷ - ۴۶۳)
بلند کردن، برافراختن، برای مثال آهیخته چو هندوی محرورساق گوش / وآکنده همچو زنگی مرطوب یال و ران (اثیرالدین اخسیکتی - ۲۳۰)
فرهنگ فارسی عمید