کم کم و آهسته آهسته پیش رفتن، به تدریج و تأنّی، نرم نرمک، آرام آرام، کیچ کیچ، نرم نرم، رفته رفته، خوش خوشک، جسته جسته، خرد خرد، تدرّج، خوش خوش، آهسته آهسته، پلّه پلّه، متدرّج، کم کم برای مثال اندک اندک به هم شود بسیار / دانه دانه ست غله در انبار (سعدی - ۱۸۱)کم کم و آهسته آهسته پیش رفتن، به تدریج و تأنّی، نَرم نَرمَک، آرام آرام، کیچ کیچ، نَرم نَرم، رَفتِه رَفتِه، خُوش خُوشَک، جَسته جَسته، خُرد خُرد، تَدَرُّج، خُوش خُوش، آهِستِه آهِستِه، پِلِّه پِلِّه، مُتَدَرِّج، کَم کَم برای مِثال اندک اندک به هم شود بسیار / دانه دانه ست غله در انبار (سعدی - ۱۸۱)