معنی مر مر حساب، شمار، شماره، پنجاه، برای مثال چنین گفت کای پرخرد مایه دار / چهل مر درم هر مری صدهزار (فردوسی۲ - ۲۴۷۲)نشانه ای زاید که برای زینت کلام به کار می رفته است، برای مثال مر او را رسد کبریا و منی / که ملکش قدیم است و ذاتش غنی (سعدی۱ - ۳۴) تصویر مر فرهنگ فارسی عمید