معنی مخارم
- مخارم
- مخرم ها، برآمدگی های کوه، دماغه کوه ها، جمع واژۀ مخرم
واژههای مرتبط با مخارم
مخارم
- مخارم
- جمع مخرم، بینی های کوه، آغاز شب جمع مخرم: بریدگیهای بینی کوه، بینیهایکوه، دهانه های راه کوه
مخارم
- مخارم
- راهها در زمین درشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، جَمعِ واژۀ مَخرِم. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) : تا به حدود جرجان افتادو خود را در میان مخارم و آجام آن نواحی انداخت. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 295). تا همگنان را دراکناف مخارم و اعطاف مآکم آواره گردانید. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 طهران ص 323). اهل اسلام جمله حمله کردند و همه را در دهن آن مخارم ریختند. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 355) ، اوائل شب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، عین ذات مخارم، ای ذات مخارج. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). چشمه ای که دارای مخارج باشد. (ناظم الاطباء)
مخاصم
- مخاصم
- ویژگی شخص خصومت کننده، دشمنی کننده
مغارم
- مغارم
- مَغرَم ها، غرامت ها، جمعِ واژۀ مَغرَم
مکارم
- مکارم
- مکرمت ها، بزرگی ها، کرم ها، جوانمردی ها، جمعِ واژۀ مکرمت
مخارج
- مخارج
- مخرج ها، جای خارج شدن ها، محل خروج ها، جمعِ واژۀ مخرج
خرجها، هزینه ها، جمعِ واژۀ خرج
مبارم
- مبارم
- جمع مبرم، دوک ها
محارم
- محارم
- حرام کرده های خدا، کسانی که با آنها نکاح حرام باشد، جمع محرم
مخترم
- مخترم
- از بیخ بر کننده، برنده
