معنی لو لو لو دادن، اسرار خود یا دیگری را فاش کردنلب، کنارۀ دهان از بالا و پایین که روی دندان ها را می پوشاند و جزء اندام سخن گویی است، شفهنوعی حلواپشته، تپهصفرا، زردابلو دادن چیزی: کنایه از آن را مفت از دست دادن تصویر لو فرهنگ فارسی عمید