معنی گوشه کنار گوشه کنار کنایه از این طرف و آن طرف، این سو و آن سو، گوشه و کنار تصویر گوشه کنار فرهنگ فارسی عمید
گوشه کنار گوشه کنار جانب سوی گوشه: حافظا، اگر نروی از در او هم روزی گذری بر سرت از گوشه کناری بکند. (حافظ)، این طرف و آن طرف این سو و آن سو: اخباری از گوشه کنار شنیده شد فرهنگ لغت هوشیار
گوشه کنار گوشه کنار طرف. سو. جانب: حافظا گر نروی از در او هم روزی گذری بر سرت از گوشه کناری بکند. حافظ. ، این طرف و آن طرف. این سو و آن سو: اخباری از گوشه کنار شنیده شد لغت نامه دهخدا
گوشه کنایه گوشه کنایه کنایه از حرف گوشه دار، سخن آمیخته به طعن و طنز، گوشِه و کِنایِه فرهنگ فارسی عمید
گوشه کنایه گوشه کنایه کنایه. تعریض. حرفهای گوشه دار. سخنان طعن آمیز. - گوشه کنایه زدن، کنایه زدن. با اشاره گفتن. به طعن گفتن لغت نامه دهخدا
گوشه و کنار گوشه و کنار گوشه کنار. این طرف و آن طرف. اکناف. اطراف. رجوع به گوشه کنار شود لغت نامه دهخدا
گوشه دار گوشه دار آنچه گوشه یا زاویه دارد، کنایه از سخن آمیخته به طعنه، کنایه از گوشه نشین، برای مِثال که از گوشه داران در این گوشه کیست / که بر ماتم آرزوها گریست (نظامی۵ - ۹۰۱) فرهنگ فارسی عمید