جدول جو
جدول جو

معنی گلخنی

گلخنی
کارگری که در گلخن حمام آتش می افروزد، گلخن تاب، تونتاب، آتش انداز
تصویری از گلخنی
تصویر گلخنی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گلخنی

گلخنی

گلخنی
آنکه در گلخن (گرمابه) اقامت کند و یا بقمار و مناهی دیگر پردازد: گفتم: همی چه گویی ای حیز گلخنی، گفتا که چه شنیدی ای پیر مسجدی، (عسجدی)، گلخن گر
فرهنگ لغت هوشیار

گلخنی

گلخنی
آنکه در گلخن منزل دارد، یا در آنجا به قمار و دیگر ناشایستها میپردازد. تونتاب. گلخن گر:
گفتم همی چه گویی ای حیز گلخنی
گفتا که چه شنیدی ای پیر مسجدی.
عسجدی.
دهقان بدر گلخنی از لطف هواباز
چیند بدل سنبل تر شاخ دخان را.
حکیم زلالی (از آنندراج).
گلخنئی کرد به شاهی نگاه
رفت دلش در دم یکران شاه.
میرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

گلخنی

گلخنی
خواهرزادۀ شهیدی است و شهیدی خال اوست و او نیز شخصی ابدال، مبدل الاحوال بود و دایم الابد با مردم زد و خورد مینمود و از کثرت شرارت او میرعلیشیر میخواسته که اورا از خراسان اخراج کند، در آن وقت این غزل گفته:
آنم که به عالم ز من افتاده تری نیست
آزار من سوخته چندان هنری نیست
مشتی خسم و گلرخ من آتش سوزان
تا نیک نگه میکنی از من اثری نیست.
و این مطلع نیز او راست:
اگر مجنون توانستی سر از تربت برون کردی
نشستی سالها پیش من و مشق جنون کردی.
مطلع دیگر:
دلا تا چند روزی عشق بی مهران چه کار است این
بلایی بهر خود پیدا کنی گویی که یار است این.
مطلع دیگر:
آتش رویی که مهرش را چو شمع افروختم
مجلس آرای کسانش چند بینم سوختم.
(مجالس النفائس ص 290، 297)
لغت نامه دهخدا

گلشنی

گلشنی
ابراهیم... شیخ ابراهیم بن محمد بن ابراهیم. یکی از مشایخ دبیران طریقت صوفیه از مردم آذربایجان بود که بسال 940 هجری قمری درگذشت. او را دیوانی است. رجوع به ابراهیم گلشنی شود
لغت نامه دهخدا

گل نی

گل نی
دهی است از دهستان پائین ولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه واقع در 24هزارگزی جنوب تربت و 12هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی تربت حیدریه به رشخوار. هوای آن معتدل و دارای 70 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و مالداری و صنایع دستی زنان آنجا کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

گولخنی

گولخنی
منسوب به گولخن:
شکوه و بوش تو و حشمت ترا چه زیان
ز گفت و گوی دوسه خاکپاش گولخنی.
سوزنی
لغت نامه دهخدا