معنی کور و کبود کور و کبود کنایه از تیره و تار، نیست و نابود، زشت و ناقص، تیره روزی و محنت، برای مثال چو فضولی گشت و دست و پا نمود / در عنا افتاد و در کور و کبود (مولوی - ۷۲) تصویر کور و کبود فرهنگ فارسی عمید
کور و کبود کور و کبود ناقص و رسوا. نادلپذیر. مقرون به رنج و آفت. تعبیری است که در آثار قدما و مثنوی و دیوان کبیر، گاه به معنی وصفی استعمال می شود. (شرح مثنوی شریف جزو نخستین از دفتر اول تألیف بدیع الزمان فروزانفرص 226). رجوع به ترکیب ’کور و کبود’ ذیل کور شود لغت نامه دهخدا