معنی صبر - فرهنگ فارسی عمید
معنی صبر
- صبر
- شکیبایی کردن، شکیبایی، بردباری
گیاهی از خانوادۀ سوسن ها با برگ های بلند و شیرابه ای زرد و تلخ که مصرف دارویی دارد، چدروا
تصویر صبر
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با صبر
صبر
- صبر
- گیاهیست با برگ های دراز و ضخیم و تیغ دار با گل های زرد رنگ. در جاهای گرم می روید و طعم تلخ دارد
فرهنگ فارسی معین
صبر
- صبر
- شکیبایی کردن، بردباری، عطسه
صبر ایوب: کنایه از شکیبایی بسیار زیاد
فرهنگ فارسی معین