جدول جو
جدول جو

معنی شصتم

شصتم
ویژگی کسی یا چیزی که در مرتبه یا مرحلۀ شصت باشد، شصتمی
تصویری از شصتم
تصویر شصتم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شصتم

شصتم

شصتم
نادرست نویسی شستم 60 و شست از انگشتان واقع در مرحله شصت: فصل شصتم
فرهنگ لغت هوشیار

شصتم

شصتم
شصتمین. چیزی که در مرتبۀ شصت واقع شده باشد. واقع در مرحلۀ شصت. (ناظم الاطباء). واقعشده در مرتبۀ شصت. (یادداشت مؤلف). رجوع به شصتمین شود.
- یک شصتم، از شصت یک قسمت. شصت یک. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

تصتم

تصتم
سخت دویدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

شاتم

شاتم
دشنام دهنده، کسی که دیگری را به چشم حقارت بنگرد، کسی که در بدبختی دیگری خوشحالی کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

شنتم

شنتم
ابوعاصم یا ابوسعید سهمی. صحابی است (یا آن شنیم به یای حطی است). (از منتهی الارب). صحابه کسانی بودند که در روزگار سختی و هجرت، شانه به شانه پیامبر اسلام (ص) ایستادند و از او حمایت کردند. هر فردی که پیامبر را دیده و به او ایمان آورده، در زمره ی صحابه قرار می گیرد. واژه ی «صحابی» در منابع اهل سنت و تشیع بسیار مورد بحث و پژوهش قرار گرفته است.
لغت نامه دهخدا

شستم

شستم
شستمین. صفت توصیفی عددی، چیزی که در مرتبۀ شصت واقع شده باشد. (ناظم الاطباء) :
به شستم سال چون ماهی در شستم
به حلقم در، تو ای شستم قوی شستی.
ناصرخسرو.
رجوع به شست و شستمین شود
لغت نامه دهخدا

شصتی

شصتی
جای خیار و غیره که زمستان عمل آورند با روپوشی از شیشه. (یادداشت مؤلف) ، گیلاس بسیارکوچک. استکان بسیارکوچک بمناسبت آنکه بر جدار آن نقشها چون جای نقش شصت است. گیلاس خرد برای آشامیدن عرق و شراب و جز آن. (یادداشت مؤلف).
- شصتی خوردن، در خوردن عرق یا مشروب تند دیگر با یکدیگر مسابقه کردن. نبرد کردن با کسی در آشامیدن مسکر. (یادداشت مؤلف).
، قسمی گل. (یادداشت مؤلف) ، در اصطلاح بنایان نصف کلوکه باشد. و کلوک نصف چارکه است و چارک نصف نیمه. (یادداشت مؤلف) ، بندی که میان درز دو آجر با نوک شصت کشند نه با نوک ماله. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا