جدول جو
جدول جو

معنی ساعت ساز

ساعت ساز
آنکه ساعت بسازد، سازندۀ ساعت، کسی که ساعت را تعمیر کند
تصویری از ساعت ساز
تصویر ساعت ساز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ساعت ساز

ساعت ساز

ساعت ساز
کسی که ساعت میسازد. آنکه شغل او ساختن یا تعمیر ساعت است
لغت نامه دهخدا

راست ساز

راست ساز
نوعی از فنون سازندگی، صفتی از صفات سازهای ذوات الاوتار، چراغی که در دستگاه برق امتداد جریان را از یک طرف مستقیم میکند دستگاهی که یک جریان الکتریکی متناوب را به یک جریان یک طرفه تبدیل نماید مستقیم کننده
فرهنگ لغت هوشیار

ساعت سنج

ساعت سنج
آنکه سعد و نحس ساعات را سنجد. رجوع به ساعت سنجی شود
لغت نامه دهخدا

ساعت سعد

ساعت سعد
ساعت نیک. ساعت مبارک. وقتی که در آن برخی کارها شاید. ضدّ ساعت نحس. در تذکره الملوک آمده: فصل دوم در بیان شغل مقرب الخاقان منجم باشی است. مشارالیه هر روزه به دستور اطباء به در دولتخانه حاضر میشد که اگر پادشاه و مقربان به جهت بنای امری، و اختیار سفری، و رخت نو پوشیدن و بریدن، تحقیق ساعت سعد فرمایند عرض نماید. (تذکره الملوک چ تهران ص 20). رجوع به ساعت دیدن شود
لغت نامه دهخدا