جدول جو
جدول جو

معنی زاد راه

زاد راه
طعام یا خوراک که در سفر با خود برمی دارند، توشه مسافرت
تصویری از زاد راه
تصویر زاد راه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زاد راه

زاد راه

زاد راه
توشۀ راه. زاد سفر. آنچه در سفر همراه بردارند از خوردنی:
زاد راه حرم وصل نداریم مگر
بگدائی ز در میکده زادی طلبیم.
حافظ.
و رجوع به زاد شود
لغت نامه دهخدا

بادفراه

بادفراه
بازخواست، کیفر، مکافات، مجازات، سزای بدی، باداَفراه، بادَفرَه، پاداَفراه
بادفراه
فرهنگ فارسی عمید

ساز راه

ساز راه
اسباب سفر، لوازم مسافرت، توشه و لوازم سفر، سامانِ سَفَر، زاد و راحِلِه، راه اَنجام
ساز راه
فرهنگ فارسی عمید

راه راه

راه راه
مخطط، خط دار، پارچه یا جامه که خط های باریک رنگین داشته باشد
راه راه
فرهنگ فارسی عمید