جدول جو
جدول جو

معنی روز شمار

روز شمار
کنایه از روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یوم دین، یوم الحشر، ستخیز، یوم الدین، یوم التّناد، روز درنگ، رستخیز، روز بازخوٰاست، روز بازپرس، روز وانفسا، یوم القرار، یوم الحساب، یوم الجمع، طامة الکبریٰ، یوم النشور، روز امید و بیم، روز پسین، روز رستاخیز، نشور، رستاخیز، یوم السبع، روز جزا، یوم التلاقی، فرجام گاه، قارعه
تصویری از روز شمار
تصویر روز شمار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با روز شمار

روز شمار

روز شمار
دفترچه یا ورق کاغذ که در آن حساب روزها و ماهها را چاپ می کنند
روز شمار
فرهنگ لغت هوشیار

روز شمار

روز شمار
روز قیامت. (آنندراج). روز داوری. روز رستاخیز. روز حساب:
کجا برد خواهی مرا بسته زار
نترسی ز یزدان بروز شمار.
فردوسی.
بیزدان نمایم بروز شمار
بنالم ز بدکن بپروردگار.
فردوسی.
بدین گیتی اندر نکوهش بود
بروز شمارت پژوهش بود.
فردوسی.
بسرکشان سپه گفت هر که روز شمار
ثواب خواهد جستن همی ز ایزد بار...
فرخی.
گر ایدر نگیردت فرجام کار
بگیرد بپاداش روز شمار.
اسدی.
مرمرا گویی برخیز که بددینی
صبر کن اکنون تا روز شمار آید.
ناصرخسرو.
که گر پای طفلی برآید بسنگ
خدای از تو پرسد بروز شمار.
سعدی.
اگر می بترسی ز روز شمار
از آن کز تو ترسد خطا درگذار.
سعدی.
بر ضعیفان و زیردستانت
خشم بی حد مران و طیره مگیر
که فضیحت بود بروز شمار
بنده آزاد و خواجه در زنجیر.
سعدی
لغت نامه دهخدا

روزشمار

روزشمار
تقویم، سالنامه، گاهنامه، براساس تعداد روزها مثلاً سود روزشمار
روزشمار
فرهنگ فارسی عمید

رود عمار

رود عمار
دهی است از دهستان زهان بخش قاین از شهرستان بیرجند واقع در 97هزارگزی جنوب شرقی قاین و در سر راه اتومبیل رو قاین به شاهرخت. منطقۀ کوهستانی است و هوایی گرم دارد. سکنۀ آن 41 تن است و آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصولش غلات، و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

روزشماری

روزشماری
نگاه داشتن حساب روزها. کنایه از انتظار فرارسیدن روزی موعود. و رجوع به روز شمردن شود
لغت نامه دهخدا

روز شمسی

روز شمسی
مدت لازم برای اینکه یک نصف النهار دوبار بر خورشید بگذرد و آن کمی از روز نجومی درازتر است. روزهای شمسی با یکدیگر مساوی نیستند. رجوع به روز نجومی شود.
- روز شمسی متوسط، فاصله بین دو عبور آفتاب محاذی (آفتاب فرضی که سرعت حرکت آن بر روی دایرۀخسوف یکنواخت باشد) متوسط بر صفحۀ نصف النهار است
لغت نامه دهخدا