جدول جو
جدول جو

معنی چل

چل
احمق، کودن، کم خرد، ابله، انوک، تپنکوز، خام ریش، دنگ، کهسله، تاریک مغز، دنگل، غمر، کردنگ، بی عقل، فغاک، خرطبع، کانا، گول، گردنگل، بدخرد، کم عقل، خل، ریش کاو، شیشه گردن، کاغه، سبک رای، دبنگ، غتفره، نابخرد، لاده
مخفّف واژه چهل، برای مثال به صورت آدمی شد قطرۀ آب / که چل روزش قرار اندر رحم ماند ی و گر چل ساله را عقل و ادب نیست / به تحقیقش نشاید آدمی خواند (سعدی - ۱۵۹)
تصویری از چل
تصویر چل
فرهنگ فارسی عمید