جدول جو
جدول جو

معنی چغرشته

چغرشته
ماسوره، نخی که هنگام ریسیدن پنبه دور دوک پیچیده می شود
تصویری از چغرشته
تصویر چغرشته
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چغرشته

چغرشته

چغرشته
گروهۀ ریسمانی باشد که در وقت رشتن پنبه بر دوک پیچیده شود، بشکل مخلوطی یا اهلیلجی. (برهان). ریسمان خام که بر دوک پیچیده شود و آن را پنام و فرموک نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). ریسمان خام که بر دوک پیچیده شود و آن را رغونه و پناغ و فرموک نیز گویند. (جهانگیری). ریسمان بر دوک پیچیده که به هندی پندیا گویند. (غیاث). گروهۀ ریسمانی که هنگام رشتن بر دوک پیچیده میشود. (ناظم الاطباء). چغرسته و چفرسته. گلولۀ نخی که هنگام پنبه رشتن از پیچیدن نخ بر دوک فراهم آید. و رجوع به پناغ و چغرسته و چفرسته و فرموک شود
لغت نامه دهخدا

چغرسته

چغرسته
چفرسته. (شرفنامۀ منیری). گروهۀ ریسمانی که هنگام رشتن بر دوک پیچیده میشود. و رجوع به چفرسته و چغرشته شود، آلتی است که جولاهان را بوداز گل و نی در او باشد. (صحاح الفرس) ، زبانۀ آتش. (ناظم الاطباء). و رجوع به چغرزه شود
لغت نامه دهخدا

سررشته

سررشته
سرنخ، کنایه از راه کار، کنایه از مهارت در کاری، دفتر حساب
سررشته
فرهنگ فارسی عمید

چرخشته

چرخشته
دستگاهی شبیه منگنه از چوب، که میوه هایی از قبیل انگور و غیره را میفشرد و آب آنها را میگیرد. (شعوری ج 1 ص 349)
لغت نامه دهخدا

چفرسته

چفرسته
ماشورۀ جولاهگان باشد. (برهان). بمعنی ’جغرشته’ و صورتی از تلفظ و نوشتۀ آن است. (از انجمن آرا) (آنندراج). ریسمان که برتاتره پیچند و جامه ببافند و ’ماشوره’ گویند. (رشیدی). ماشورۀ جولاهگان. (ناظم الاطباء). ماشوره. (فرهنگ نظام). جغرسته و جفرشته و چغرسته. و رجوع به جغرسته و جفرسته و چغرشته شود، ریسمان خامی را نیز گویند که در وقت رشتن پنبه بر دوک پیچیده شود. (برهان). ریسمان خامی که در وقت رشتن بر دوک پیچد. (ناظم الاطباء). ریسمانی که بر چوبی پیچند و با آن پارچه بافند. (فرهنگ نظام). جفرسته و چفرسته وجغرشته. و رجوع به جغرسته و جفرسته و چغرشته شود
لغت نامه دهخدا

چفرسته

چفرسته
کلبتین و انبر مانندی که جراحان بدان رگها را گیرند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا