جدول جو
جدول جو

معنی چشم وهام

چشم وهام
چشم پنام، چیزی که برای دفع چشم زخم درست کنند مانند دعا، طلسم یا مهره، چشمارو، چشم وهام، چشم وهم
تصویری از چشم وهام
تصویر چشم وهام
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چشم وهام

چشم وهام

چشم وهام
بر وزن و معنی ’چشم پنام’ است که دعا و تعویذی باشد که جهت چشم زخم نویسند. (برهان) (آنندراج). چشم پنام و دعا و تعویذی که برای چشم زخم نویسند. (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف ’چشم پنام’ است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). چشم وهم. دعای چشم زخم. رجوع به چشم پنام و چشم وهم شود
لغت نامه دهخدا

چشم وهم

چشم وهم
دعا و تعویذی باشد که بجهت چشم زخم نویسند. (برهان). بمعنی ’چشم وهام’ است. (آنندراج). چشم وهام و چشم پنام. (ناظم الاطباء). رجوع به چشم پنام و چشم وهام شود
لغت نامه دهخدا

چشم نهان

چشم نهان
بینش آگاهانه و توام با خرد، چِشمِ بَصیرَت، برای مِثال به چشم نهان، بین نهان جهان را / که چشم عیان بین نبیند نهان را (ناصرخسرو - ۱۰)
چشم نهان
فرهنگ فارسی عمید

چشم پنام

چشم پنام
چیزی که برای دفع چشم زخم درست کنند مانند دعا، طلسم یا مهره، چشمارو، چشم وهام، چشم وهم، برای مِثال بتا نگارا از چشم بد بترس و مکن / چرا نداری با خود همیشه چشم پنام (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۳)
چشم پنام
فرهنگ فارسی عمید

چشم پنام

چشم پنام
دعا و تعویذی باشد که بجهت دفع چشم زخم نویسند، چه پنام اعمالی باشد که بجهت دفع چشم زخم کنند. (برهان). هیکلی باشد که بجهت دفع چشم زخم سازند یا نویسند. (آنندراج). دعا و تعویذی که جهت دفع چشم زخم نویسند. (ناظم الاطباء). دعای باطل السحر. دعای چشم زخم:
بتا نگارا از چشم بد بترس و مکن
چرا نداری با خود همیشه چشم پنام.
شهید بلخی (از فرهنگ اسدی).
هر که با حرز مدحتت باشد
نبود حاجتش بچشم پنام.
شمس فخری (از آنندراج).
رجوع به پنام شود
لغت نامه دهخدا

چشم نهان

چشم نهان
چشم باطن. دیدۀ دل. مقابل چشم عیان که چشم ظاهر باشد:
بچشم نهان، بین نهان جهان را
که چشم عیان بین نبیند نهان را.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا