جدول جو
جدول جو

معنی چانه

چانه
قسمت جلوآمدۀ آروارۀ زیرین، زنخ
گلولۀ خمیر به اندازه ای که یک نان از آن پخته شود، زواله
چانه انداختن: چانه زدن، کنایه از بسیار سخن گفتن، پرحرفی کردن، حرف زدن زیاد در موقع خرید و فروش برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
چانه جنباندن: چانه زدن، کنایه از بسیار سخن گفتن، پرحرفی کردن، حرف زدن زیاد در موقع خرید و فروش برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
چانه زدن: کنایه از بسیار سخن گفتن، پرحرفی کردن، حرف زدن زیاد در موقع خرید و فروش برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
چانه گرفتن: گلوله کردن خمیر به اندازۀ یک نان
تصویری از چانه
تصویر چانه
فرهنگ فارسی عمید