معنی جدا گشتن جدا گشتن پایان دادن به رابطۀ زناشوییدور شدن، گسیخته شدنسوا شدن، قطع شدنمتمایز شدن، جدا شدن تصویر جدا گشتن فرهنگ فارسی عمید