جدول جو
جدول جو

معنی پس خورده

پس خورده
بازماندۀ خوراک که پس از خوردن غذا باقی بماند، پس مانده
تصویری از پس خورده
تصویر پس خورده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پس خورده

پس خورده

پس خورده
آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
فرهنگ لغت هوشیار

پس خورده

پس خورده
پس مانده. باقی ماندۀ طعام یا شراب پس از خوردن و آشامیدن کسی آنرا. سُؤر. نَغبه. غُمجَه، اسار: پس خورده بازگذاشتن. (تاج المصادر بیهقی). اِشتف ّ فی الأناء کله،خورد تمامۀ آب آوند را که پس خورده نماند. دِعِرم، شتری که آب پس خوردۀ شتران را خورد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

لس خورده

لس خورده
ضربت دیده کتک خورده: آن لس خورده و سر شکسته ظالم است
لس خورده
فرهنگ لغت هوشیار

پس خورد

پس خورد
آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
فرهنگ لغت هوشیار