آیینه ای که از قطعۀ آهن یا فولاد صیقل شده می ساخته اند، آیینۀ تال، آیینۀ حلبی، آیینۀ رومی، آیینۀ رویین برای مثال همی بنفشه دمد گرد روی آن سرهنگ / همی به آینۀ چینی اندر آید زنگ (فرخی - ۲۱۱) ، کنایه از خورشید، برای مثال چو آیینۀ چینی آمد پدید / سکندر سپه را سوی چین کشید (نظامی۵ - ۹۲۸) آیینه ای که از قطعۀ آهن یا فولاد صیقل شده می ساخته اند، آیینِۀ تال، آیینِۀ حَلَبی، آیینِۀ رومی، آیینِۀ رویین برای مِثال همی بنفشه دمد گرد روی آن سرهنگ / همی به آینۀ چینی اندر آید زنگ (فرخی - ۲۱۱) ، کنایه از خورشید، برای مِثال چو آیینۀ چینی آمد پدید / سکندر سپه را سوی چین کشید (نظامی۵ - ۹۲۸)