جدول جو
جدول جو

معنی آتشیزه

آتشیزه
کرم شب تاب، حشره ای باریک و زرد رنگ از خانوادۀ سوسک که مادۀ آن از زیر شکم خود نور می تاباند، کمیچه، شب فروز، آتشک، شب افروز، ولدالزّنا، چراغینه، کاونه، کرم شب افروز، شب تاب، چراغک، شب چراغک، یراعه
تصویری از آتشیزه
تصویر آتشیزه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آتشیزه

آتشیزه

آتشیزه
از: آتش + -یزه، پَسوَندِ تَصغیر، آتشک. کرم شبتاب
لغت نامه دهخدا

آبریزه

آبریزه
علتی در چشم که پیوسته اشک از آن فرو ریزد، مستراح، آبریز
آبریزه
فرهنگ لغت هوشیار

آترینه

آترینه
صورت دیگری از آذرین، نام پسر اوپدرم که به نوشته سنگ نوشته بیستون در زمان داریوش پادشاه هخامنشی در خوزستان یاغی شد و خود را پادشاه خوزستان خواند
آترینه
فرهنگ نامهای ایرانی