جدول جو
جدول جو

معنی اصحاب قیاس

اصحاب قیاس
اصحاب ابوحنیفه نعمان بن ثابت که دربارۀ مسائلی که اثر یا حدیثی دربارۀ آن وجود نداشت به رای خود و قیاس رجوع می کردند، اصحاب رای
تصویری از اصحاب قیاس
تصویر اصحاب قیاس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اصحاب قیاس

اصحاب قیاس

اصحاب قیاس
دردانش پزشکی قدیم، طبیبان به دو گروه اصحاب تجربه و اصحاب قیاس تقسیم میشدند. صاحب ذخیرۀ خوارزمشاهی آرد: باب نخستین در یاد کردن و طریق اصحاب تجربه و اصحاب قیاس در علاج کردن به داروهای مفرد و مرکب. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و همو آرد: طبیبان پیشینیان دو گروه بوده اند، یکی اصحاب تجربه و دیگر اصحاب قیاس، اما علم اصحاب تجربه نام داروهای مفرد بوده است و نسختها وداروهای مرکب... اما اصحاب قیاس نخست طلب دانستن اختلافات مزاجات مردم کرده اند و دانستن اختلافات و احوال بیماریها و اختلاف اعراض... (از ذخیرۀ خوارزمشاهی). و رجوع به اصحاب تجربه و عیون الانباء ج 1 ص 23 شود
لغت نامه دهخدا

اصحاب قلاع

اصحاب قلاع
اصحاب القلاع. باطنیه. اسماعیلیه. اصحاب جبال: و در این ایام اصحاب قلاع به قتل و احراق مبتلی بودند. (از تتمۀ صوان الحکمه ص 213). و لما اتفق احراق اصحاب الجبال و القلاع من الباطنیه... (تتمۀ صوان الحکمه ص 163). و رجوع به ص 230و 163 و 214 همان کتاب و اسماعیلیه و باطنیه شود
لغت نامه دهخدا

اصحاب زیاد

اصحاب زیاد
پیروان زیاد بن عبدالرحمن رئیس زیادیه بودند. رجوع به الفرق بین الفرق ص 81 و ملل و نحل شهرستانی چ مطبعۀ حجازی قاهره ج 1 ص 208 شود
لغت نامه دهخدا

اصحاب خیاط

اصحاب خیاط
پیروان ابوالحسین بن ابی عمرو خیاط، استاد ابوالقاسم بن محمد کعبی بودند و ابوالحسین و ابوالقاسم هر دو از معتزلۀ بغداد بشمار میرفتند و از یک مذهب پیروی میکردند جز اینکه در اثبات معدوم قدری راه غلو می پیمودند. این گروه را خیاطیه میگفتند. رجوع به خیاطیه و ملل ونحل شهرستانی چ مطبعۀ حجازی قاهره ج 1 ص 102 شود
لغت نامه دهخدا

صاحب قیاس

صاحب قیاس
صاحب رأی و تدبیر:
همه انجمن ساز و انجم شناس
به تدبیر هر شغل صاحب قیاس.
نظامی
لغت نامه دهخدا