جدول جو
جدول جو

معنی اصحاب رای

اصحاب رای
اصحاب ابوحنیفه نعمان بن ثابت که دربارۀ مسائلی که اثر یا حدیثی دربارۀ آن وجود نداشت به رای خود و قیاس رجوع می کردند، اصحاب قیاس
تصویری از اصحاب رای
تصویر اصحاب رای
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اصحاب رای

اصحاب رای

اصحاب رای
صاحبان رای. صاحبنظران. خداوندان اندیشه و رای: اصحاب رای به مدارا... گرد خصم درآیند. (کلیله و دمنه).
برند از جهان با خود اصحاب رای
فرومایه ماند بحسرت بجای.
سعدی.
لغت نامه دهخدا

اصحاب رقی

اصحاب رقی
رقی، جَمعِ واژۀ رُقْیه بمعنی افسون و تعویذاست، یعنی خداوندان افسون و تعویذ. صاحبان ادعیه
لغت نامه دهخدا

اصحاب الرای

اصحاب الرای
دارندگان اندیشه رایمندان خداوندان رای صاحب نظران، اصحاب ابوحنفیه نعمان بن ثابت حنفیه
فرهنگ لغت هوشیار

اصحاب نار

اصحاب نار
اهل نار و دوزخ. (ناظم الاطباء). دوزخیان. جهنمیان:
شنیدم که بگریستی شیخ زار
چو برخواندی آیات اصحاب نار.
سعدی
لغت نامه دهخدا

اصحاب مانی

اصحاب مانی
پیروان مانی. کسانی که به مانویت اعتقاد داشتند. رجوع به مانی و مانویه، و ملل و نحل شهرستانی چ مطبعۀ حجازی قاهره ج 1 ص 72 شود
لغت نامه دهخدا

اصحاب فرایض

اصحاب فرایض
اصحاب فروض. در نزد اهل فرایض عبارت از ورثه ای هستندکه برای آنان در قرآن یا سنت یا اجماع سهام معینی فرض شده است. کذا فی الشریفی و غیره. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به فرایض و ارث شود. کسانی هستند که در ارث سهم های معین دارند. (از تعریفات جرجانی)
لغت نامه دهخدا

اصحاب ضرار

اصحاب ضرار
پیروان ضرار بن عمرو و حفص الفرد بودند، و آنان را ضراریه میخواندند. رجوع به ملل و نحل شهرستانی چ مطبعۀ حجازی قاهره ج 1 ص 12 شود
لغت نامه دهخدا

اصحاب رأس

اصحاب رأس
ابن الندیم هنگام بحث درباره حرانیان از گفتۀ مأمون خطاب به آنان گوید: فانتم اذاً الزنادقه عبدهالاوثان، و اصحاب الرأس فی ایام الرشید والدی... سپس همو در ضمن عنوان حکایه فی الرأس آرد: و آن سر انسانی است که صورت آن عطاردی است برحسب اعتقاداتی که درباره صور کواکب دارند. و هنگامی که چنین کسی را بر صورتی که می پندارند عطاردی است بیابند، وی را بحیله میگیرند و میکشند و آنگاه با او به اعمال بسیاری میپردازند، از آنجمله جسد وی را در روغن زیتون و بوره دیرزمانی می نشانند تا آنگاه که مفاصل آن سست شود و بحالتی درآید که اگر سر وی را بکشند بی ذبح از تن جدا شود. و فلان در زیت است مثلی قدیمی است که منشاء آن همین اعمال است... و این کار را در هر سال انجام میدهند هنگامی که عطارد در شرف خود باشد و گمان میکنند که نفس این انسان از عطارد به این سر رفت و آمد میکند و بر زبان او سخن میگوید و از حوادث آینده خبر میدهد و به آنچه از وی بپرسند پاسخ میگوید، چه آنان معتقدند طبیعت آدمی بیش از همه حیوانات همانند عطارد است و با آن شایستگی دارد و از لحاظنطق و تمیز بدان نزدیک است. باری معتقدات گوناگون آنان در اینباره و بزرگ شمردن آنان این سر را و چاره جوییها و اعمالی که درباره آن انجام میدهند و کارهایی که پیش از برگرفتن سر از جثه و پس از آن میکنند مفصل است و در کتابی متعلق به این گروه بنام کتاب الهاتفی مندرج است، این گروه را در آن کتاب شگفتیهایی است درباره نیرنجات و دعاها و گره ها و صور و تعلیقات اعضای حیوانات مختلف مانند خوک و خر و کلاغ و جز اینهاو همچنین مطالبی درباره تدخینات (بخورات) و مجسمه های حیوانات دارند که آنها را بر نگین انگشتری نقش میکنند و اینگونه انگشتری ها برحسب پندار آنان برای فنون بسیاری شایسته میباشد و من بیشتر آنها را بر نگین های انگشتری ها دیدم و از آنان درباره آنها پرسیدم، گفتند: آنها را در قبور قدیم و کهنۀ مردگان میگذارندو بدان تبرک میجویند. (از فهرست ابن الندیم ص 446)
لغت نامه دهخدا

اصحاب وحی

اصحاب وحی
خداوندان وحی. پیامبران. فرستادگان خدا. آنانکه از جانب خدا بر ایشان وحی میشد. و رجوع به حکمت اشراق چ کربن ص 305 شود، در جای سنگناک درآمدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا