معنی هواسیده - فرهنگ فارسی عمید
معنی هواسیده
- هواسیده
- ویژگی لبی که خون در آن کم شده و خشک و بی رنگ شده باشد
تصویر هواسیده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با هواسیده
هواسیده
- هواسیده
- لبی را گویند که خون آن کم شده و خشک گردیده و گندمگون شده باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
هراسیده
- هراسیده
- ترسانیده شده، تَرسیده، کسی که دچار بیم و ترس شده
وَحشَت زده، مَرعوب، مُتَوَحِّش، خائِف، رَعیب، چَغزیده، نِهازیده، مَروع
فرهنگ فارسی عمید