جدول جو
جدول جو

معنی هامون نورد

هامون نورد
صحرانورد، بیابان گرد، هامون بر، هامون سپر، هامون گذار
تصویری از هامون نورد
تصویر هامون نورد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هامون نورد

هامون نورد

هامون نورد
دشت پیما. صحرانورد. هامون گذار. هامون بر. بیابان سپر. بادیه پیما. آنکه در دشت و بیابان سفر کند. (ناظم الاطباء) :
یکی سیل رفتار هامون نورد
که باد از پی اش بازماندی چو گرد.
سعدی (بوستان).
هامون نوردی بارکش وز ره به دندان خارکش
راحت ده و آزارکش چون صوفیان بی حیل.
رضاقلی خان هدایت
لغت نامه دهخدا