نفثات نفثات جمع نفثه، دمیده ها فوت ها سرود ها جمع نفثه: چون نفثات سحر کلام و مجاجات اقلام امیر خاقانی که خاقان اکبر بود فرهنگ لغت هوشیار
نفقات نفقات نفقه ها، چیزهایی که صرف و خرج معیشت عیال و اولاد کنند، هزینه های زندگی عیال و اولاد، چیزهایی که انفاق کنند، جمعِ واژۀ نفقه فرهنگ فارسی عمید
نفاثات نفاثات جمع نفاثه، دمندگان فوت کنندگان جادوگران زن جمع نفاثه: دردمنده فوت کننده، زنان جادوگر ساحرات فرهنگ لغت هوشیار
نفقات نفقات جمع نفقه، تورتیزان توشه ها واژه نفقه از نفقتا سریانی است جمع نفقه: گفت: ... از بهر آن می خرم که نفقاتی بحاصل آورم فرهنگ لغت هوشیار
نفرات نفرات از برساخته های فارسی گویان تن ها رمن نفر در تازی انفار است تنان کسان جمع نفر افراد (مخصوصا در نظام به افراد سرباز اطلاق شود مقابل درجه داران و افسران)، توضیح جمع} نفر {در عربی} انفار {است و نفرات بر ساخته ایرانیانست فرهنگ لغت هوشیار