جدول جو
جدول جو

معنی گسسته عنان

گسسته عنان
عنان بریده، لجام گسیخته، کنایه از سرخود، سرکش، بی قید
تصویری از گسسته عنان
تصویر گسسته عنان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گسسته عنان

گسسته عنان

گسسته عنان
لاقید بی قید: فرستاد فوجی زشیر افکنان بدنبال خصم گسسته عنان. (عبدالله هاتفی)
فرهنگ لغت هوشیار

گسسته عنان

گسسته عنان
کنایه از مردم یله و مرکب بی قید خلیعالعذار که به هر طرف خواهد راه رود. (آنندراج) :
فرستاده فوجی ز شیرافکنان
به دنبال خصم گسسته عنان.
ملا عبداﷲ هاتفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

گسسته روان

گسسته روان
افسرده روان متاثر: یکایک سواران پس اندر دمان شکسته سلیح و گسسته روان
فرهنگ لغت هوشیار

گسسته روان

گسسته روان
افسرده. متألم:
یکایک سواران پس اندر دمان
شکسته سلیح و گسسته روان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا