معنی کیمخت کیمخت پوست کفل اسب و خر، پوست اسب یا الاغ که دباغی شده باشد، ساغری، چسته، زرغب، سغریزرغب، پوست بدن حیوان، برای مثال کیمخت نافه را که حقیر است و شوخگن / قیمت بدان کنند که پرمشک اذفر است (سعدی۲ - ۶۸۶) تصویر کیمخت فرهنگ فارسی عمید