معنی کاز زدن - فرهنگ فارسی عمید
معنی کاز زدن
- کاز زدن
- سیلی زدن، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی زدن، چک زدن، توگوشی زدن، کشیده زدن، لت زدن، تپانچه زدن، سرچنگ زدن، صفعه زدن، صفع
تصویر کاز زدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با کاز زدن
ساز زدن
- ساز زدن
- ساز بستن ساز دادن ساز نواختن، یا ساز زدن به کام کسی به کام و مراد او بودن
فرهنگ لغت هوشیار
گاز زدن
- گاز زدن
- دندان زدن فرو بردن دندان در چیزی: خیار را گاز زد، لگد زدن: همی نیارد نان و همی نخرد گوشت زند برویم مشت وزند به پشتم گاز. (قریی الدهر)
فرهنگ لغت هوشیار