معنی قرار داشتن - فرهنگ فارسی عمید
معنی قرار داشتن
- قرار داشتن
- برقرار بودن، جا داشتن
آرامش داشتن
وعدۀ ملاقات داشتن
تصویر قرار داشتن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قرار داشتن
قرار داشتن
- قرار داشتن
- جای داشتن خستیدن پای فشردن جای داشتن، ثابت شدن، ثبات ورزیدن، مقرر شدن معین گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
قرار داشتن
- قرار داشتن
- ثبات ورزیدن، ثابت شدن. مقرر شدن. معین شدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا