جدول جو
جدول جو

معنی غوارب

غوارب
غارب ها، مقابل طالع ها، غروب کننده ها، دور شونده ها، در علم زیست شناسی شانه ها، دوش ها، جمع واژۀ غارب
تصویری از غوارب
تصویر غوارب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غوارب

غوارب

غوارب
جَمعِ واژۀ غارب، بمعنی دوش یا مابین کوهان و گردن شتر. (از آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به غارب شود: و خواجه تاریخ بیهقی که دبیر سلطان محمود بن سبکتگین بود استاد صناعت و مستولی بر مناکب و غوارب براعت، تاریخ آل محمود ساخته است. (تاریخ بیهق ص 20) ، غوارب الماء، سرهای موج آب، به غوارب ابل تشبیه شده است. (از منتهی الارب). بالا و سر هر چیز، و از آن است غوارب الماء بمعنی قسمتهای بالای موج آب. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

ضوارب

ضوارب
جَمعِ واژۀ ضارب. (منتهی الارب). زننده و تپنده.
- عروق ضوارب، شرائین.
- عروق غیرضوارب، اورده. رگ
لغت نامه دهخدا

غشارب

غشارب
مرد دلاور و رسا در امور. (منتهی الارب) (آنندراج). الجری ٔ الماضی من الرجال. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا