جدول جو
جدول جو

معنی غلط بین

غلط بین
آنکه در دیدن یا اندیشیدن خطا و اشتباه کند، غلط بیننده
تصویری از غلط بین
تصویر غلط بین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غلط بین

غلطبین

غلطبین
غلطبیننده. آنکه در دیدن خطا و اشتباه کند:
گر غلطبین و غلطپندار پنداری مرا
خاک درچشم غلطبین و غلطپندار زن.
سوزنی.
این طبیبان غلطبین همه محتالانند
همه را نسخه بدرید و به سر بازدهید.
خاقانی.
هرکه دندان ضعیفی میکند
کار آن شیر غلطبین میکند.
مولوی.
جای رحم است بر آن چشم غلطبین کز جهل
خوابها بیند و بیدار نماید خود را.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

غلط گیر

غلط گیر
آنکه غلط های یک متن چاپی را اصلاح می کند، نمونه خوان، آنچه با آن غلط های یک متن را اصلاح می کنند مثلاً لاک غلط گیر
غلط گیر
فرهنگ فارسی عمید

غیب بین

غیب بین
اختری (فالگیر) نهان بین نهان گشای بیننده غیب عالم مغیبات
غیب بین
فرهنگ لغت هوشیار

غلط شدن

غلط شدن
خطا روی دادن، خطا کردن براه غلط رفتن، یا غلط شدن راه. گم شدن و ناپیدا گشتن آن
فرهنگ لغت هوشیار