جدول جو
جدول جو

معنی صلا در دادن

صلا در دادن
آواز دادن مردم را برای طعام خوردن یا انجام دادن کاری، خواندن و دعوت کردن به چیزی یا امری، صلا دادن، صلا زدن، صلا گفتن
تصویری از صلا در دادن
تصویر صلا در دادن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صلا در دادن

صلا دردادن

صلا دردادن
آواز دادن برای طعام و جز آن. طلبیدن. خواندن:
مهین بانو چو بشنید این سخن را
صلادرداد غمهای کهن را.
نظامی.
کمر بستم بعشق این داستان را
صلای عشق دردادم جهان را.
نظامی.
چو شیرین گشت شیرین تر ز جلاب
صلا درداد خسرو را که دریاب.
نظامی.
صبا برقع گشاده مادگان را
صلا درداده کارافتادگان را.
نظامی.
و گر دردهد یک صلای کرم
عزازیل گوید نصیبی برم.
سعدی.
خوان نعمت نهاده و صلای کرم درداده. (گلستان). رجوع به صلا شود
لغت نامه دهخدا