جدول جو
جدول جو

معنی صلا دادن

صلا دادن
آواز دادن مردم را برای طعام خوردن یا انجام دادن کاری، خواندن و دعوت کردن به چیزی یا امری، برای مثال کمر بستم به عشق این داستان را / صلای عشق در دادم جهان را (نظامی۲ - ۱۱۹)، صلا زدن، صلا گفتن، صلا دردادن
تصویری از صلا دادن
تصویر صلا دادن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صلا دادن

صلا دادن

صلا دادن
صلاگفتن صلازدن: فرا خواندن فرا خوانی هلا گفتن آواز دادن برای طعام و جز آن دعوت کردن، آواز دادن برای طعام، خواندن، طلبیدن
فرهنگ لغت هوشیار

صلا دادن

صلا دادن
آواز دادن برای طعام و جز آن. خواندن. طلبیدن. صلا دردادن
لغت نامه دهخدا

صفا دادن

صفا دادن
زدودن چیزی و به آن جلا و رونق دادن، پاک و پاکیزه کردن
صفا دادن
فرهنگ فارسی عمید