معنی سلب
- سلب
- ربودن، کندن و جدا کردن چیزی از چیز دیگر، مقابل ایجاب، در فلسفه مترادف با نفی
سلب و ایجاب: در ادبیات در فن بدیع وقتی شاعر در شعر خود موضوعی را از جهتی نفی و از جهتی اثبات کند. مثل این شعر مثلاً مرا به شام جدایی به تیغ هجر مکش / بکش به غمزۀ ابرو به بامداد وصال
