معنی سرشتن سرشتن سِرِشتَن خمیر کردن، مخلوط ساختن، آغشته کردن، کنایه از خلق کردن خمیر کردن، مخلوط ساختن، آغشته کردن، کنایه از خلق کردن تصویر سرشتن فرهنگ فارسی عمید