کنایه از روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یوم القرار، یوم النشور، روز بازخوٰاست، روز بازپرس، یوم الجمع، طامة الکبریٰ، یوم دین، قارعه، یوم الحساب، نشور، یوم التّناد، یوم الحشر، روز امید و بیم، یوم التلاقی، یوم الدین، ستخیز، رستخیز، فرجام گاه، روز جزا، روز رستاخیز، روز درنگ، روز وانفسا، رستاخیز، یوم السبع، روز شمار
روز آخرین، روز قیامت. (ناظم الاطباء) : پرستش همان پیشه کن یا نیاز همه کار روز پسین را بساز. فردوسی. هست یکایک همه بر جای خویش روز پسین جمله بیارند پیش. نظامی. مپندار دلها بداغ تو ریش که روز پسین آیدت خیر پیش. سعدی
روز حساب. روز قیامت: ای صنم گر من بمیرم ناچشیده زان لبان دادگر از تو بخواهد داد من روز حسیب. سعدی. بقدرت نگهدار بالا و شیب خداوند دیوان و روز حسیب. سعدی
در شعر زیر از فردوسی ظاهراً کنایه از جستن بخت و اقبال است: از آن پس که بنمود پنجاه وهشت بسر بر فراوان شگفتی گذشت همی آز کمتر نگردد بسال همی روز جویم بتقویم و فال. فردوسی