معنی رمه رمه گلۀ گاو، گوسفند یا اسب، سپاه و لشکر، گروه مردم، رمک برای مثال گر این خواسته زاو پذیریم همه / ز من گردد آشفته شاه رمه (فردوسی - ۱/۲۴۰)رمه شدن: رمه گشتن، جمع شدن، گرد آمدن، در یکجا جمع شدن تصویر رمه فرهنگ فارسی عمید