معنی دست داشتن دست داشتن دَست داشتَن کنایه از در کاری مداخله داشتن، وقوف داشتن، تسلط داشتن کنایه از در کاری مداخله داشتن، وقوف داشتن، تسلط داشتن تصویر دست داشتن فرهنگ فارسی عمید