معنی خوش حساب
- خوش حساب
- ویژگی کسی که بدهی خود را سر موقع و بی تاخیر می پردازد
واژههای مرتبط با خوش حساب
خوش حساب
- خوش حساب
- آنکه در دادوستد و وام خواهی و وام گیری راست کردار است
خوش حساب
- خوش حساب
- کسی که وام و بدهی خود را در سر وعده پرداخت کند
خوش حساب
- خوش حساب
- خوش معامله. آنکه در معامله دغلکاری ندارد. آنکه در داد و ستد و وام خواهی و وام گیری راست کردار است.
- آدم خوش حساب، آنکه دین خود رابموقع و بدون معطلی می پردازد. مقابل بدبده. مقابل بدحساب
خوش حساب
- خوش حساب
- امین، صحیح العمل، پاک حساب، خوش بده، خوش سودا، خوش معامله
متضاد: بدحساب
خود حساب
- خود حساب
- منصف، خوش معامله
خوش حسابی
- خوش حسابی
- خوش پردازی عمل خوش حساب مقابل بد حسابی
خوش حسابی
- خوش حسابی
- خوش معاملگی. مقابل بدحسابی، خوش پرداختی. مقابل بدبدهی
خوشحساب
- خوشحساب
- خوش پرداز
خود حسابی
- خود حسابی
- در خود نگری
