معنی خوش اقبال خوش اقبال خوش شانس، دارای شانس موافق در جریان امور، خوش طالع تصویر خوش اقبال فرهنگ فارسی عمید
خوش اقبال خوش اقبال پیشانی سفید، خوش طالع، خوشبخت، خوش شانس، سعید، نیک اختر، بلنداختر، نیک بختمتضاد: بدشانس، پیشانی سیاه، بداختر فرهنگ واژه مترادف متضاد
خوش استقبال خوش استقبال آنکه خوب استقبال از غریب کند. آنکه غریب و تازه وارد را نکو دارد و خوش تهنیت دهد. که با روی باز پذیرۀ مهمان یا وارد شود: فلانی خوش استقبال و بدبدرقه است، یعنی مهمان را بخوبی و روی خوش می پذیرد ولی به ترش رویی و تلخی روانه می کند لغت نامه دهخدا