معنی جفنگ
- جفنگ
- ناچیز، بیهوده
حرف بی ربط و بی معنی، سخن بیهوده و بی سر و ته، چرند، یاوه، ژاژ، ژاژه، چرند و پرند، دری وری، چرت، شرّ و ور، کلپتره، چرت و پرت، فلاده، بسباس، ترّهه
واژههای مرتبط با جفنگ
جفنگ
- جفنگ
- بیهوده بیربط، سخن بی معنی یاوه
جفنگ
- جفنگ
- بیهوده، بی معنی
جفنگ
- جفنگ
- بی اساس، بی پایه، بی ربط، بی سروته، بی معنی، بیهوده، ترهات، مزخرف، مهمل، یاوه
جفنی
- جفنی
- پلکی مربوط بپلک آنچه که مربوط بانساج پلک است پلکی
جفنه
- جفنه
- کاسه بزرگ
جفنگی
- جفنگی
- بیهودگی و بطلان
جرنگ
- جرنگ
- صدای زنگ و طاس و امثال آن، آواز زدن شمشیر و تیغ و خنجر و غیره
تفنگ
- تفنگ
- سلاح آتشی دراز و حمل پذیر که با آن تیر اندازی میکنند
تفنگ
- تفنگ
- هر یک از سلاح های گرم دستی که گلوله پرتاب می کند، در اوایل قرن ۱۶ میلادی در آلمان اختراع شد
تفنگ ته پر: تفنگی که فشنگ را از ته لوله در آن می گذارند
تفنگ سر پُر: تفنگی که از دهانۀ لوله پر می شد و در آن باروت، ساچمه و یا فشنگ می گذاشتند
تفنگ دهن پُر: تفنگی که از دهانۀ لوله پر می شد و در آن باروت، ساچمه و یا فشنگ می گذاشتند، تفنگ سر پُر
