معنی تاسه گیر تاسه گیر تاسه گیرنده، آنچه سبب اضطراب و اندوه و گرفتگی گلو شود تصویر تاسه گیر فرهنگ فارسی عمید
تاسه گیر تاسه گیر چیزی که تاسه آرد آنچه سبب اضطراب وبیم وگرفتگی گلوشود، اندوه آور ملال آور فرهنگ لغت هوشیار
تاسه گیر تاسه گیر آنکه و آنچه تاسه آرد. آنچه بیم و اضطراب و گرفتگی گلو ایجاد کند. رجوع به تاسه گرفتن شود: وعده ها باشد حقیقی دلپذیر وعده ها باشد مجازی تاسه گیر. مولوی (مثنوی چ علاءالدوله ص 5) لغت نامه دهخدا
ناله گیر ناله گیر آنکه مانع ناله کردن شود: گشتی شکار درد ظهوری بخود بناز شادم که دام من نفس ناله گیرتست. (ظهوری ظنند. لغ) فرهنگ لغت هوشیار