جدول جو
جدول جو

معنی تاسه گیر

تاسه گیر
تاسه گیرنده، آنچه سبب اضطراب و اندوه و گرفتگی گلو شود
تصویری از تاسه گیر
تصویر تاسه گیر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تاسه گیر

تاسه گیر

تاسه گیر
چیزی که تاسه آرد آنچه سبب اضطراب وبیم وگرفتگی گلوشود، اندوه آور ملال آور
فرهنگ لغت هوشیار

تاسه گیر

تاسه گیر
آنکه و آنچه تاسه آرد. آنچه بیم و اضطراب و گرفتگی گلو ایجاد کند. رجوع به تاسه گرفتن شود:
وعده ها باشد حقیقی دلپذیر
وعده ها باشد مجازی تاسه گیر.
مولوی (مثنوی چ علاءالدوله ص 5)
لغت نامه دهخدا

پاچه گیر

پاچه گیر
آن کس که بی مقدمه و آگاهی کسی را مورد آزار و عتاب قرار دهد
پاچه گیر
فرهنگ لغت هوشیار

چانه گیر

چانه گیر
کسیکه خمیر را برای نان پختن یا برای رشته کردن گلوله کند
چانه گیر
فرهنگ لغت هوشیار

خانه گیر

خانه گیر
گیرنده خانه، جایگیر متمکن، بازی چهارم از هفت بازی نرد
خانه گیر
فرهنگ لغت هوشیار

ناله گیر

ناله گیر
آنکه مانع ناله کردن شود: گشتی شکار درد ظهوری بخود بناز شادم که دام من نفس ناله گیرتست. (ظهوری ظنند. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار