جدول جو
جدول جو

معنی بیضه بند

بیضه بند
کمربند مخصوصی که مبتلایان به فتق بیضه به کمر می بندند
تصویری از بیضه بند
تصویر بیضه بند
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بیضه بند

بیضه بند

بیضه بند
خایه بند کمربندی که بهنگام فتق بیضه بر کمر بندند، شلوار مخصوصی که در موقع ورزش های سخت برای جلوگیری از ضربات احتمالی بپا کنند
فرهنگ لغت هوشیار

بیضه بند

بیضه بند
فتق بند. خصیه بند. (یادداشت مؤلف). رجوع به فتق بند شود، شلوار مخصوصی که در موقع ورزشهای سخت برای جلوگیری از ضربات احتمالی بپا کنند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

بیشه بند

بیشه بند
دهی است از دهات کوهسار، تابع هزارجریب در مازندران. (ترجمه سفرنامۀ مازندران رابینو ص 123)
لغت نامه دهخدا

پیچه بند

پیچه بند
عصابه که زنان بر پیشانی بندند پیشانی بند ، رشته ای که بدان پیچه را به پیشانی بندند پند پیچه: بپیچد دلم چون ز پیچه تبم گشاید برغم دلم پیچه بند. (عسجدی)
فرهنگ لغت هوشیار

سینه بند

سینه بند
پارچه ای که زنان پستان خود را بدان پوشانند پستان بند
سینه بند
فرهنگ لغت هوشیار

سیاه بند

سیاه بند
چشم بند حقه باز مشعبد، تردست ماهر (مثلا کسی که ورقهای بازی را با تردستی عوض کند و بازی را ببرد)
فرهنگ لغت هوشیار