معنی بنوسیاه - فرهنگ فارسی عمید
معنی بنوسیاه
- بنوسیاه
- ماش، دانه ای گرد به رنگ سبز که از حبوبات و خوارکی است
تصویر بنوسیاه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بنوسیاه
آلوسیاه
- آلوسیاه
- قسمی آلو درشت تر از آلوزرد برنگ سرخ تیره، اجاص، اجاس
لغت نامه دهخدا
بیوسیده
- بیوسیده
- مترقب. منتظر. مقابل نابیوسیده. رجوع به بیوسیدن و نابیوسیده شود
لغت نامه دهخدا
روسیاه
- روسیاه
- کسی که صورت و روی او سیاه باشد، بدهکار، عاصی، گنهکار و بد افعال، بدبخت
فرهنگ لغت هوشیار