جدول جو
جدول جو

معنی باز خواندن

باز خواندن
خواندن، دوباره خواندن، قرائت کردن
فراخواندن، احضار کردن
بازگرداندن
مطابق بودن
تصویری از باز خواندن
تصویر باز خواندن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با باز خواندن

راز خواندن

راز خواندن
کنایه از راز دانستن و راز دریافتن. (آنندراج). فهم اسرار کردن. دریافتن رازها:
هر آنکه راز دو عالم زخط ساغر خواند
رموز جام جم از نقش خاک ره دانست.
حافظ.
، راز دیدن. (آنندراج). رجوع به راز دیدن شود
لغت نامه دهخدا

بازخواندن

بازخواندن
بازگرداندن. طلبیدن:
غمی گشت و لشکر همه بازخواند
بزودی سلیح و درم برفشاند.
فردوسی.
ز ری مردک شوم را بازخوان
ورا مردم شوم و بدساز خوان.
فردوسی.
سکندر بدو گفت کاینست راست
تو طینوش را بازخوانی رواست.
فردوسی.
ز خیمه فرستاده را بازخواند
بتندی سخنها فراوان براند.
فردوسی.
و من همی گویم که او [خالد بن ولید] منافق است، او را باز باید خواندن. (ترجمه طبری بلعمی). حیلت می ساخت [التونتاش] ... تا رضای آن خداوند را بباب مادر یافت... و ما را از مولتان بازخواند و بهرات بازفرستاد. (تاریخ بیهقی). و ما را [مسعود] از مولتان بخواند باز [محمود] . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 215). پیش کسری گفتند که او نافرمانی میکند و سرکشی، نامه نوشت که او را بازخواند. (قصص الانبیاء ص 225). از بردسیر نوشتند و لشکر بازخواندند. (المضاف الی بدایعالازمان ص 44).
لغت نامه دهخدا

رجز خواندن

رجز خواندن
خواندن شعر بهنگام جنگ برای مفاخرت و خود ستایی، اشتلم کردن
رجز خواندن
فرهنگ لغت هوشیار