معنی آراسته آراسته زینت داده شده، پاک سرشت مثلاً جوان آراسته، مرتب، منظم تصویر آراسته فرهنگ فارسی عمید
آراسته آراسته آرایش شده ، آنکه دارای صفتهای خوب اخلاقی است، آنچه زینت و زیور داده شده است فرهنگ نامهای ایرانی
آراسته آراسته مزیُن، زینت شده، منظّم، آماده، مهیّا، آهستگی، درنگ، آسایش، راحتی، خاموشی، سکوت، امن، امان، بستر، خوابگاه، جایگاه، مقام، جای خلوت، آهسته، به تأنی، اطمینان خاطر فرهنگ فارسی معین