معنی اورند اورند تخت پادشاهی، سریر، کنایه از فر و شکوه و زیبایی، شان و شوکت، برای مثال سیاوش مرا خود چو فرزند بود / که با فرّ و با برز و اورند بود (فردوسی - ۴/۳۳۹)فریب دادن، مکر و خدعه کردن، نادرستی کردن تصویر اورند فرهنگ فارسی عمید