معنی انتصاب انتصاب منصوب شدن، برقرار شدن، به کاری اقدام کردن، برپا خاستن تصویر انتصاب فرهنگ فارسی عمید
انتصاب انتصاب برپای خاستن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). برپا شدن. (غیاث اللغات) ، مرتب و منظم گشتن. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا